دلتنگ شدن حس نبودن کسی است که تمام وجودت یکباره تمنای بودنش را می کند .
ღ♥ღ
قدر یاران قدیمی را بدان ای نازنین، فرش های کهنه را مردم گران تر می خرند.
ღ♥ღ
بهترین لحظه ها وقتیست که بهترین ها به یادت باشند ، بهترین نیستم ولی بیادتم .

ღ♥ღ
شال و کلاه می بافم با خیالت تا در سرمای نبودنت یخ نبندم .
ღ♥ღ
کاش میشد بدانی که فراموش کردنت مثل برآورده شدن آرزوهایم محال است .
ღ♥ღ
آن کس که قلب خاکی اش را سنگفرش قدم هایت می کند ، منم .
ღ♥ღ
هرگاه دلت یاد کسی کرد و فرو ریخت ، آنگاه به یاد آر که من نیز به یاد تو چنینم .
ღ♥ღ
یک نگاهت به من آموخت که در حرف زدن ، چشم ها بیشتر از حنجره ها می فهمند .
ღ♥ღ
گفته بودی گر بیایی مقدمت را گل فشانم، گل چه قابل نازنینم، چشم هایم فرش راهت
ღ♥ღ
دعای قاصدک ها خوشبختی آدماست، برات آرزوی یه دنیا قاصدک دارم
ღ♥ღ
همه ی بغض من تقدیم غرور نازنینت باد، غروری که لذت دریا را به چشمانت حرام کرد
ღ♥ღ
هر بار که کودکانه دست کسی را گرفتم گم شدم، آنقدر که من در هراس گرفتن دستی هستم، ترس از گم شدن نیست
ღ♥ღ
زندگی قافیه باران است، من اگر پاییزم و درختان امیدم همه بی برگ شدند، تو بهاری و به اندازه ی باران خدا زیبایی.
ღ♥ღ
خواب بودم سخن عشق تو بیدارم کرد
بی خود بودم عطش عشق تو هوشیارم کرد .
ღ♥ღ
به کدامین شهر نگاهت بخشم دل بی تابم را
تو تمنای دلی هر شب و هر خوابم را .
ღ♥ღ
بی تو اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها هجری و شمسی همه بی خورشیدند
ღ♥ღ
اتل متل هندونه
لبات در قندونه!
آهای عزیز دردونه
دوستت دارم، مفهومه؟
ღ♥ღ
جس میکنمت هر لحظه تو قلبم
با تو این شب ها میشه رویایی
حس میکنم دستاتو تو دستم
حس میکنم هر لحظه اینجایی
ღ♥ღ
نزار دلم از همه چی خسته بشه
نزار چشای باز من بسته بشه
نزار صدای قلبی که داره واسه تو میزنه
با رفتنه تو کم بشه آرومو آهسته بشه
ღ♥ღ
گر تو یارم نشوی آخر پاییز من است
فکر بی تو شدنم دشمن بنیان من است
تا زمانی که تو شیرینی و دوری ز دلم
رنگ خون بر جگر فرهاد من است
ღ♥ღ
تو میتونی با موندنت یخه دلمو آب کنی
میتونی اشک تو چشام واسه همیشه خاک کنی
تو میتونی بزاری من دوباره زندگی کنم
یا اینکه با نبودنت زندگیمو خراب کنی
ღ♥ღ
نرسد دست تمنا چون به دامان شما
میتوان چشم دلی دوخت به ایوان شما
از دلم تا لب ایوان شما راهی نیست
جانی ست در این فاصله ، قربان شما
ღ♥ღ
نمیدانم چرا بیمارم امشب
سکوتی خفته در گفتارم امشب
غم اشک دلم آهسته می گفت
پریشان از فراق یارم امشب .
ღ♥ღ
دست من کوتاه از دیدار توست
قلب من اما همیشه یاد توست .
ღ♥ღ
شکوفه های صورتی فدای مهربونیات
یه دل که بیشتر ندارم اونم فدای خوبیات
ღ♥ღ
شرابی از لبت در جام کردی
مرا با بوسه شیرین کام کردی
دلم آهوی وحشی بود و او را
ندانم با چه افسون رام کردی
ღ♥ღ
از آشیانه ی چشمانت کبوتران امید
به شوق باغ تنت پر گشاده در راهند
ز دره های هوس تا فراز قله ی عشق
پریده اند و از تو آب و دانه می خواهند
ღ♥ღ
دیشب روی شیشه ی تبدار تو را (ها) کردم
با نفسم اسم زیبای تو را جدا کردم
شیشه بدجور ابری و بارانی شد
شیشه را یک شبه تبدیل به دریا کردم
با نوک انگشت کشیدم عکس زیبای تو را
عکس زیبای تو را سیر تماشا کردم
ღ♥ღ
سفر مگو که دل از خود سفر نخواهد کرد
اگر منم که دلم بی تو سر نخواهد کرد
من و تو پنجره های قطار در سفریم
سفر مرا به تو نزدیکتر نخواهد کرد .
ღ♥ღ
ما را کبوترانه وفادار کرده است
آزاد کرده است و گرفتار کرده است
بامت بلند باد که دلتنگیت مرا
از هرچه هست غیر تو بیزار کرده است .
ღ♥ღ
در میان دست هایت عشق پیدا می شود
زیر باران نگاهت نسترن وا می شود
با عبور واژه ها از گوشه ی لب های تو
مهربانی قلبت خوب معنا می شود
ღ♥ღ
دلم زیباترین دلهاست امروز
درون این دلم غوغاست امروز
دلم را در طبق بنهاده بودم
دهم آن را به دست یار امروز

نظرات شما عزیزان:

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: